مدح و شهادت حضرت عباس علیه السلام
پـسر اُمِّ البـنـین یکتـنه غـوغـا کردی قـتلگـاهی به لب عـلـقـمه بر پا کردی مثل سلطان عرب حمله به اعدا کردی لب خـشکـیـدۀ خود فـاتح دریـا کردی ************ ای که اسطورۀ فضل و ادبی یا عباس چه رجزخوان و مبارز طلبی یا عباس مرد جـنگی و نشانی ز بزرگان داری برتـر از کـل سـپـاه عـربی یا عـبـاس ************ بر سر زین فـرس جلـوۀ شاهان داری چه درخشان قمری در صف ماهان داری یار رعـنای حسین ماه بنی هـاشـمیان در دل خـیمهسرا دیده به راهان داری ************ دشمن از حملۀ تو رو به فـرار آورده ضربههـایت ز تن کـوفه دمـار آورده کِی حـریـف تو بـگـردد سپه ابن زیاد عمر سـعـد چـقـدر نـیـزه سوار آورده ************ پـنجه در پنـجـۀ تو کس نـتـواند هرگز یا تو را یک قدم از صحنه براند هرگز هر نبردی که در آن یک به دهی، پیروزی یک نفر روبه رویت زنده نماند هرگز ************ از سرانگشت تو هر معجزه بر میخیزد دشمن از تیغۀ شمـشیر دو دم بگریزد حیدر آسا به صف کوفه چنان حمله کنی دست و پا و سر آنان به زمین میریزد ************ وصف غوغای تو در معرکۀ خون و قیام رجز هاشمیات در صف مردان به نام کربلا عرصۀ جولان وفاداری توست مانده در خاطرۀ شیعه به هر دوره مدام ************ لب فـرمانـدۀ دشمن زده با نعـره صدا چارۀ کار چنین است که کنید دست جدا زور بازوی تو را شیر خدا داده به ارث دست تو دست پدر، دست پدر دست خدا ************ صحبت جنگ علمدار حسین زیبا است شعر کوبندۀ رزمش همه دم گیرا است سروری وصف ابوفاضل و سقای حرم در تـمـام گـذر کـربوبـلا پـیـدا اسـت |